نقش انعطاف پذیری با نوآوری در توسعه زیر ساخت های صنعتی (مطالعه موردی: صنعت چرم)
1) دكتر ناصر فقهی فرهمند
عضو هيئت علمي (دانشيار) دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، گروه مديريت صنعتي، تبريز، ايران
E-mail: farahmand@iaut.ac.ir
1) Dr. Nasser Fegh-hi Farahmand
Department of Industrial Management, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran
E-mail:farahmand@iaut.ac.ir
2) دكتر محمد دباغي صدر
دكتراي مديريت استراتژيك، تبريز، ايران
2) Dr. Mohammad Dabbaghi Sadr
DBA Strategic Management, Tabriz, Iran
Managing Director of Sadra Tannery
E-mail: mdsadr@yahoo.com
چكيده
امروزه تحولات روزافزون فضای کسب و کار ، دگرگونی سریع بازارها و افزایش رقابت پذیری سبب شده است تا بیش از گذشته نقش نوآوری در فرایند رشد و توسعه اقتصادی کشورها اهمیت یابد. نوآوری که بیانگر مفهومی «نو» است و دارای ابعاد گوناگون فنی، اقتصادی، جامعه شناسی و روانشناسی است، از جمله واژه هایی است که تعاریف متعددی برای آن ارائه شده است. هدف این پژوهش تعیین مولفه های توسعه زیر ساختهای صنعت چرم و تدوین مدل مناسبی برای توسعه زیر ساختهای صنعت چرم تبریز می باشد. سئوالات پژوهش عبارتند ازمولفه های مدل توسعه زیر ساختهای مطلوب صنعت چرم کدام ها هستند و بر اساس مولفه های مذکور چه مدلی را می توان برای توسعه زیر ساختهای مطلوب صنعت چرم ارائه داد؟ روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. روش نمونه گیری پژوهش به صورت نمونه گیری تصادفی سیستماتیک می باشد. در این پژوهش 120 پرسشنامه برای آنالیز مورد استفاده قرار گرفت.روش مطالعه ی پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی است. ابزارگردآوری اطلاعات پژوهش اینترنت، کلیه بانک های اطلاعاتی مقالات بین المللی، مصاحبه ودر مرحله آخر پرسشنامه می باشد. نتایج حاصل از بررسی مجموعه ای از مقالات، تئوری های مرتبط ومصاحبه مولفه ها و شاخص های مربوط، مولفه ومتغیرهای تحقیق تدوین شده است.
کلمات کلیدی: انعطاف پذیری، نوآوری، توسعه، زیر ساخت، صنعت، چرم
مقدمه
در پايان قرن بيستم توليد انعطافپذير جاي خود را به توليد انبوه داده است. در عصر كنوني با تغيير شيوههاي توليد، چهره زندگي دگوگون خواهد شد. توليد انعطافپذير فلسفهاي متفاوت دارد كه در آن رابطه بين قيمت، تعداد، كيفيت و سود برقرار ميگردد كه با تفكرات گذشته متفاوت است. گفته ميشود مشكل كمبود زمين يكي از دلايل شكلگيري سيستم توليد انعطافپذير است. توانايي خلق مزيت نسبي و رقابتي در محيط پويا و پرتحول صنعت امروزي يك ارزش است. توليد انعطافپذير سياست نسبتاً جديدي است كه توسط شركتهاي موفق براي توسعه و افزايش رقابت بهكار گرفته ميشود. بااستفاده از توليد انعطافپذير ميتوان انواع محصولات متناسب با نياز مشتري را توليد كرد.كارگران تنها زماني به توليد انعطافپذير پاسخ ميدهند كه نوعي حس تعهد دوجانبه موجود باشد.با نقش و اهمیتی که نوآوری در فرایند رشد و توسعه کشور ها دارد، امروزه بستر سازی مناسب برای ایجاد و پرورش نوآوری از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار شده است. بویژه آنکه امروزه با جهانی شدن اقتصاد و صنعت، سرعت نوآوری و ارائه محصولات جدید به قدری سریع گشته که تغییرات، ابتکارات و بهبود ها در بازارهای تولید و فروش به امری عادی مبدل شده است. در این شرایط شرکت ها یا باید به نوآوری بپردازند و یا این که محکوم به فنا هستند. یکی از عوامل بسیار مهمی که بستر و زمینه ایجاد و رشد نوآوری را فـــراهم می آورد، ارزش ها و فلسفه مدیریت و میزان حمایت مدیریت ارشد سازمان ها از افراد ریسک پذیر و نوآور است. صنعت چرم و پوست به گواه تاریخ سابقه ای پیش از ورود آریایی ها به ایران داشته و صنایعی که زمانی صاحب آوازه ای جهانی در زمینه تولید چرم بوده اند، در شرایط فعلی دوران رکود و از خود بیگانگی خود را تجربه می کنند. ده ها نام ماندگاربه جای مانده از صنعت چرم هر کدام حکایت مردانی است که آجر به آجر واحدهای صنعتی خود را روی هم نهادند تا پرچمی از سرافرازی و نمادی از توانمندی باشند اما این واحدها به جای آنکه توسعه روزافزون را شاهد باشند یک به یک به واحدهایی راکد و گورستان های صنعتی تبدیل می شوند(نصیریان، 1390).
نقش انعطاف پذیری با نوآوری در توسعه زیر ساخت های صنعت چرم
يكي از ارزشهاي محيطي در صحنه رقابت بينالمللي، توانايي خلق مزيت نسبي و مزيت رقابتي در محيط پويا و پرتحول صنعت امروزي است. در اين رابطه استفاده از سيستمهاي بهبوديافته و منعطف در محصولات و فرآيند توليد مورد تاكيد بوده و براي نائلشدن بدان توجه مستمر به كيفيت و نيازهاي مشتريان اجتنابناپذير است. بنابراين براي اينكه سازمانها و بهخصوص شركتهاي صنعتي بتوانند به محيط پويا و پيچيده خود پاسخ بدهند، بايد قادر باشند كه اين ارزشهاي محيطي را وارد سازمان كنند و با فراگيركردن اجراي مستمر، آن را بهصورت يك پيش فرض اساسي و ارزش درون سازماني درآورند. بهعبارتي بهبود و نوآوري و ايجاد انعطاف در توليد كه نوعي تغيير استراتژيك در يك سازمان است را بهعنوان يك ارزش حياتي بهصورت نهادي درآورند.
در گذشته تكنولوژي و دانش فني در مورد طراحي و توليد دو عامل اصلي در تعيين توانايي رقابت شركتها بهحساب ميآمدند. اما امروزه نقش تكنولوژي ضعيف گرديده و موفقيت به معيارهاي اثربخشي هزينه، نظير كاهش هزينه امكانات، بهروزكردن تجهيزات و نگهداري نيروي كار قوي بستگي دارد. توانايي در تغيير و انجام توليدات متنوع، سود قابل توجهي را براي توليدكنندگان بههمراه خواهد داشت. شركتهايي كه تكنولوژي توليد انعطافپذير را به تكنولوژي ساخت سنتي ترجيح ميدهند، بهتر و سريعتر ميتوانند در برابر تغييرات بازار عكسالعمل نشان دهند. در جلب رضايت مشتريان موفقتر هستند و بدينترتيب از درصد بالاي سود برخوردار خواهند شد. تحقيقات نشان داده است كه اتخاذ سياستهاي درست و بهكارگيري اصولي تكنولوژي، تعيينكننده توان رقابتي يك سازمان در آينده است. سياستي كه مبتني بر تكنولوژي توليد انعطافپذير باشد سازمان را قادر ميسازد تا بهترين موفقيت را در عرصه مبارزهاي كه پيشرو دارد براي خود فراهم كند. توليد انعطافپذير، سياست نسبتاً جديدي است كه توسط شركتهاي موفق براي توسعه و افزايش رقابت در بازار رقابتي بهكار گرفته ميشود. يك شركت با بهكارگيري توليد انعطافپذير اين امكان را فراهم ميكند كه انواع متنوعي از محصولات را متناسب با نياز مشتريان توليد كند. در استراتژيهاي جديد، مديران نياز به طرز تفكر و انديشه نويني دارند و بايد به اين مسئله آگاه باشند، كه وقتي استراتژي سازمان مبتني بر توليد انعطافپذير گرديد. اداره آن بهطرز تفكر جديدي نياز دارد. اساساً اتخاذ اين نوع استراتژي تاثير عميقي بر كليه ابعاد و زيرسيستمهاي سازمان ميگذارد. از آنجايي كه توليدكنندگاني كه توليد انعطافپذير را دنبال ميكنند در يك محيط پويا و رقابتي عمل ميكنند، مديران بايد روشهاي خلاقي را براي مديريت و هدايت و كنترل وظايف گوناگون اتخاذ كنند، تا بتوانند همگام با تغيير و تحول محيط بيروني سازمان، محيط دروني سازمان را با محيط بيروني تطبيق دهند و نسبت به نيازهاي متغير محيط بيروني و دروني واكنش كامل نشان دهند. توليد انعطافپذير ميتواند تاثير مهمي روي اين مسئله كه چگونه بايد سازمان اداره شود، داشته باشد. شركتهايي كه سيستمهاي توليد انعطافپذير را بهكار ميگيرند بايد همكاري و هماهنگي وسيعي را بين واحدهاي مختلف سازمان ايجاد كنند، بهطوري كه همه واحدها در مورد محصولاتي كه توليد ميشود و همچنين در مورد هريك از ابعاد محصول و تغييرات لازم در آن اطلاعات كامل در اختيار داشته باشنداین پژوهش از نوع پژوهش های بنیادی و همچنین کاربردی بوده و از آنجایی که هدف پژوهش جمع آوری توصیف و تجزیه و تحلیل و ارائه مدل می باشد، روش تحقیق توصیفی – پیمایشی می باشد. در هر بررسی آماری مجموعه ی عناصر مورد نیاز را جامعه می نامند. به عبارت دیگر، جامعه، مجموعه ی تمام مشاهدات ممکنی است که می توانند با تکرار یک آزمایش حاصل شوند(عمیدی،1390). جامعه آماری این پژوهش کلیه کارخانه ها و واحد های تولیدی چرم استان آذربایجان شرقی می باشد و پاسخ دهندگان مدیران عالی کارخانه ها و واحدهای تولید چرم استان آذربایجان شرقی می باشند. جمع آوری اطلاعات از بخشی از جامعه را، نمونه گیری می نامند.(عمیدی، 1390)روش نمونه گیری پژوهش به صورت نمونه گیری تصادفی سیستماتیک می باشد. به دلیل این که لیست کلیه واحدهای تولید در صنعت چرم در دسترس بود از این روش استفاده شده است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. ، حجم نمونه¬ی آماری 169 نفر به دست آمد، و برای سهولت به 170 کارخانه پرسشنامه فرستاده شد، که به تعداد 140 کارخانه جواب گوی سئوالات پرسشنامه بودند و 20 پرسشنامه جواب داده به علت این که کامل پرنشده بودند غیر قابل استفاده بودند. در این پژوهش 120 پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق از روش کیفی و کمی استفاده شده است که در قدم اول از روش کیفی جهت پیداکردن متغیرها و عوامل موثر و کلیدی در توسعه صنعت استفاده گردیده و در قدم دوم از روش کمی در جهت ثابت کردن این که عوامل و متغیرهای انتخاب شده از روایی و پایایی برخوردار بوده و درست انتخاب شده و استفاده گردیده اند. همچنین در قدم دوم میزان تاثیر هریک از متغیرها در توسعه صنعت چرم(ضرایب تاثیرشان) شناخته شد. روش مطالعه¬ی پژوهش به صورت کتابخانه¬ای و میدانی است. ابزارگردآوری اطلاعات پژوهش اینترنت، کلیه بانک های اطلاعاتی مقالات بین المللی، مصاحبه ودر مرحله آخر پرسشنامه می باشد.در روش کتابخانه ای از کلیه پایان نامه، مقالات داخلی مدیریتی، مقالات تخصصی صنعت چرم و همچنین مقالات بانک های اطلاعاتی همانند امرالد و ساینس دایرکت استفاده گردید.
یافتههاي پژوهش
تحقیق حاضر به دنبال توسعه زیر ساخت های صنعت چرم تبریز و ارائه راهکارهایی برای توسعه انجام شده است. در این تحقیق جهت گردآوری اطلاعات در ارتباط با توسعه زیر ساخت های صنعت چرم، پرسشنامه ای شامل دو بخش طراحی گردیده است که بخش اول حاوی سئوالاتی در رابطه با مشخصات فردی پاسخ دهندگان و بخش دوم پس از بررسی های ادبیات موجود در مقالات و تحقیقات پیشین و با استفاده از مصاحبه های انجام گرفته 179 مورد به عنوان عوامل تاثیرگذار در توسعه و بهبود عملکرد صنعت چرم در نظر گرفته شد که به هفت گروه تقسیم شد و در مقیاس 7 گزینه ای لیکرت مورد ارزیابی قرار گرفته اند، عبارتند از: منابع انسانی درون سازمانی، منابع انسانی برون سازمانی، حمایت و پشتیبانی، قوانین، تکنولوژی، مراودات تجاری و نوآوری.
آمار توصیفی داده ها در این فصل ابتدا به بررسی متغیرهای جمعیت شناختی تحقیق(سن، تحصیلات و ...) می پردازد. بخش دوم شامل آمار توصیفی سئوالات پرسشنامه تحقیق است و در بخش سوم آمار تحلیلی تحقیق مطرح گردیده است. در مطالعه حاضر جهت بررسی نرمال بودن متغیرها و تعیین نوع آزمون های مناسب برای تحلیل داده ها از آزمون کلوموگروف-اسپیرنوف که نتیجه نشان دهنده نرمال بودن کلیه متغیرهای تحقیق می باشد. برای آزمون مدل ارائه شده و یافتن مدل مناسب برای تحقیق از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. آزمون های مقایسه میانگین و تحلیل واریانس برای تاثیر متغیرهای جمعیت شناختی در پاسخ به سئوالات مربوط به فرضیات تحقیق به کار برده شده اند. برای اینکه به طور دقیق جنسیت افراد نمونه را تعیین کنیم، یکی از سئوالات پرسشنامه مربوط به این مولفه می باشد. همان طور که در جدول 1 مشاهده می شود 118 نفر (34/98 در صد) از نمونه آماری تحقیق مرد و 2 نفر(66/1 درصد) زن هستند و بیانگر این است که در صنعت چرم ایران تعداد بسیار اندکی کارکنان زن در این صنعت مشغول به کار می باشند، همچنین این امر نشان دهنده این حقیقت است که در این صنعت متاسفانه از کارکنان زن استفاده نمی گردد. که دلیل این می تواند از نوع فرهنگ یا دلایل عدم آموزش دیدن خانم ها در این صنعت می باشد.در مقایسه با کشورهای پیشرو در صنعت چرم که اکثرا در قسمت های پایانی مراحل تولید در چرم سازی کارکنان زن مورد استفاده قرار می گیرند(رنگ زنی، سورت کردن و بسته بندی) که تاثیر به سزایی در بهبود کیفیت چرم دارند. متاسفانه در صنعت چرم از خانم ها حداقل استفاده می شود.
جدول 1 فراوانی جنسیت نمونه آماری تحقیق |
||
فراوانی نسبی |
فراوانی |
جنسیت |
34/98 |
118 |
مرد |
66/1 |
2 |
زن |
از نظر تحصیلات افراد نمونه آماری در 5 دسته طبقه بندی شده اند، جدول زیر وضعیت آنها را از نظر سطح تحصیلات نشان می دهد. همان گونه که در جدول 2 مشاهده می شود، حدود 84/20 در صد افراد (25 نفر) دارای تحصیلات زیر دیپلم، 5/37 در صد( 45 نفر) دیپلم، 67/16 در صد (20 نفر) فوق دیپلم، 84/15 در صد (19 نفر) لیسانس، 66/6 در صد(8 نفر) فوق لیسانس و 5/2 در صد (3 نفر) دارای تحصیلات دکتری می باشند. اکثر افراد نمونه آماری این تحقیق دارای تحصیلات در مقطع دیپلم بودند.
جدول 2 میزان تحصیلات نمونه آماری تحقیق |
||
فراوانی نسبی |
فراوانی |
تحصیلات |
84/20 |
25 |
زیر دیپلم |
5/37 |
45 |
دیپلم |
67/16 |
20 |
فوق دیپلم |
84/15 |
19 |
لیسانس |
66/6 |
8 |
فوق لیسانس |
5/2 |
3 |
دکتری |
از نظر تجربه کاری افراد نمونه ی آماری در 6 دسته طبقه بندی شده اند، جدول 3 وضعیت آنها را از نظر سطح تجربه کاری نشان می دهد. همان گونه که در جدول 3 مشاهده می شود، از 120 نفر افراد نمونه آماری 25 درصد(30 نفر) دارای سابقه خدمت زیر 1-3 سال، 25 درصد(30 نفر) دارای سابقه 4-7 سال، 5/12 درصد(15 نفر) دارای سابقه 8-10 سال، 16/14 درصد(17 نفر) دارای سابقه 11-15 سال، 15 درصد(18نفر) دارای سابقه 16-20 سال و 33/8 درصد(10نفر) دارای سابقه بالای 20 سال بودند.
جدول 3 تجربه کاری نمونه آماری تحقیق |
||
|
تجربه کاری |
فراوانی نسبی |
1-3 سال |
30 |
25 |
4-7 سال |
30 |
25 |
8-10 سال |
15 |
5/12 |
11-15 سال |
17 |
16/14 |
16-20 سال |
18 |
15 |
20 سال به بالا |
10 |
33/8 |
از نظر سن افراد نمونه آماری در 6 دسته طبقه بندی شده اند که جدول (4) وضعیت آنها را از نظر سنی و جدول (5) وضعیت آنها را از نظر تعداد کارکنان مشغول در هر واحد تولیدی نشان می دهد. مطابق اطلاعات مندرج در جدول 4، 5/12 درصد(15نفر) در گروه سنی 20-30 سال، 67/16درصد(20نفر) درگروه سنی 30-40 سال، 5/22 درصد(27 نفر) در گروه سنی 40-50 سال، 67/31 درصد(38 نفر) در گروه سنی 50-60سال، 5/12 درصد(15نفر) در گروه سنی 60-70سال و بقیه بدون جواب بودند.
جدول 4 سن افراد نمونه آماری تحقیق |
||
سن |
فراوانی |
فراوانی نسبی |
20-30 سال |
15 |
5/12 |
30-40 سال |
20 |
67/16 |
40-50 سال |
27 |
5/22 |
50-60سال |
38 |
67/31 |
60-70 سال |
15 |
5/12 |
بی جواب |
5 |
17/4 |
جدول 5 تعداد کارکنان مشغول در هر واحد تولیدی نمونه آماری تحقیق |
||
تعداد پرسنل مشغول در واحد های تولیدی |
فراوانی |
فراوانی نسبی |
1-5 نفر |
38 |
67/31 |
6-10 نفر |
45 |
5/37 |
10-15 |
25 |
84/20 |
16-20 |
10 |
33/8 |
21-25 |
2 |
66/1 |
26 نفر به بالا |
- |
0 |
اکثر شرکت هایی که در صنعت چرم سازی مشغول به کار هستند تعداد کارکنانشان کمتر از 20 نفر می باشد که این نشانگر کوچک بودن واحد های تولیدی است. با توجه به مطالعات پیشینی که انجام گرفته در کشورهای پیشرو در این صنعت به طور متوسط تعداد کارکنان بالای 50 نفر می باشد(سازمان تجارت جهانی، 2010). پس از بررسی ها و مصاحبه و بررسی پیشینه تحقیق مدل پیشنهادی محقق برای این تحقیق به شرح زیر می باشد:
با توجه به اطلاعات جمع آوری شده از طریق مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه با مجربان صنعت چرم شاخص هایی به عنوان عوامل تاثیرگذار در صنعت چرم شناسایی شد و با توجه به اینکه پس از جمع آوری اطلاعات از طریق آزمون اولیه مولفه ها در سطح مطلوبی قرار داشتند آنالیز عاملی انجام گردید. پس از تغییرات در سئوالات تحقیق نتایج مطلوب به دست آمد.جدول شماره 6 نشان می دهد که مدل ارائه شده معتبری برای تبیین توسعه صنعت چرم می باشد.
جدول 6 درجه اعتبار مدل |
||||
Model Summary |
||||
Model |
R |
R Square |
Adjusted R Square |
Std. Error of the Estimate |
1 |
.994a |
.989 |
.987 |
.07637 |
a. Predictors: (Constant), TECH1, supportandimpowerment, human, buyandsell, rule, innovation, external |
نتیجه
شركتهايي كه روش توليد انعطافپذير را بهكار ميگيرند قادرند كه افكار خود را بر روي روزنههاي فرصت بازار متمركز كنند. و بهمحض اينكه روزنهها شروع به باز و بستهشدن ميكنند، بهسرعت ميتوانند طرحهايشان را تغيير دهند و از فرصتهاي پيشآمده بهنحو مطلوب استفاده كنند. توليد انعطافپذير همراه با بازاريابي احتمال اين خطر را كه ممكن است شركت محصولي را توليد كند و خريداري نداشته باشد را كاهش ميدهد. اما سازندگاني كه بهطور سنتي توليد ميكنند، اساساً براي توليد يك كالا بااستاندارد مشخص و بهمنظور افزايش كارايي و كاهش قيمت واحد كالا سازماندهي شدهاند. و اين خطر همواره آنها را تهديد ميكند كه نتوانند بهسرعت در مقابل تغييرات عكسالعمل نشان دهند. و اين باعث ميشود كه فرصتهايي كه در بازار براي آنها پيش ميآيد از دست بدهند. تجهيزات و ماشينآلات نيز در اين نوع سازمانها تا مدت زماني كه عمر تجهيزات اجازه ميدهد و يا تا مدت زماني كه مشتريان مايل به خريد محصولات باشند به توليد ادامه ميدهند. اما در توليد به روش انعطافپذير سپري در برابر تغييرات محيطي فراهم ميشود كه اكثر شركتهاي سنتي از آن بيبهره هستند.توليدگر انعطافپذير براي توليد محصولات بسيار متنوع، افرادي را از همه سطوح سازماني و با مهارتهاي مختلف گردآورده و بهصورت گروهي بهكار ميگيرد، و نيز از ماشينآلاتي استفاده ميكند كه هم بهطور فزاينده خودكار هستند و هم بسيار انعطافپذير. در توليد انعطافپذير در مقايسه با توليد انبوه، همه چيز را بهميزان كمتر مورد استفاده قرار ميدهند. يعني نيروي انساني موجود، فضاي لازم براي توليد، سرمايهاي كه صرف ابزارآلات ميشود. نيروي مهندسي لازم براي بهوجودآوردن محصول جديد و زمان مورد نياز براي ساخت محصول جديد، همه و همه را بهمراتب تقليل ميدهد. همچنين ميزان موجودي موردنياز به مقدار متنابهي كمتر ميشود. اساساً توليد انعطافپذير فلسفهاي متفاوت دارد كه در آن رابطهاي بين قيمت، تعداد، كيفيت، سود برقرار ميگردد، كه با تفكرات گذشته متفاوت است. طبق نظر مديران سنتي رابطه زير بين سود، مقدار قيمت و هزينه وجود دارد و تعداد محصولات فروخته شده، قيمت فروش و هزينه سه عاملي هستند كه بهطور مستقل ميتوان آنها را كنترل كرد. در سيستم توليد انبوه، مديران ميخواستند با بالابردن حجم توليد، هزينهها را كاهش دهند. روش توليد انعطافپذير، تفكر ديگري است؛ برخلاف تفكر توليد انبوه كه محصول با كيفيت را گرانتر ميداند، توليد انعطافپذير بر اين اساس كار ميكنند كه محصول با كيفيت، لزوماً با هزينههاي بالا توليد نميشود.
پیشنهاد
اتخاذ استراتژي توليد انعطافپذير لازمهاش روابط جديدي در خط سير كالا است. توليدكنندگان در جستجوي روابط گسترده و عميقي با عرضهكننده هستند زيرا براي توزيع هر كالا مستلزم يك توزيعكننده خاص است. از طرف ديگر توزيعكنندگان نيز مايل هستند كه با ادامه همكاري از سود بيشتري بهرهمند گردند. در سيستم توليد انبوه توزيعكنندگان كالا باانبوهي از مشترياني مواجهاند كه متقاضي كالاهاي مشابه هستند. اين امر موجب كاهش هزينه و افزايش سود ميگردد. اما در چارچوب جديد توزيعكننده با تكتك مشتريان كه متقاضي كالاهاي متفاوتي هستند بايد روابط نزديك و تنگاتنگ برقرار كند. و لازمه اين روابط داشتن كاركنان بيشتري است. و اين موضوع باعث ميشود تا هزينه توليدكنندگان انعطافپذير افزايش يابد. بههرحال ايجاد انعطافپذيري يك توانايي اساسي براي توليدكنندگاني است كه ميخواهند سودمند باقي بمانند.بهكارگيري استراتژي توليد انعطافپذير، درگيريها و مشغلههاي وسيعي را براي مديران بههمراه دارد. نخست اينكه فعاليت مديران در اين سيستم كه در آن محصول، خط سير كالا و مشتريان در حال تغيير است، مستلزم تلاش، مهارت، صبر و حوصله زيادي است، ثانياً تغييرات مداوم در فرايند توليد، تعيين قيمت مناسب، تطبيق عناصر تبليغاتي و متوازن ساختن توزيع، كار پيچيده و مشكلي است. همچنين مديران بايد در ارتباط مستمر با فروشندگان ومهندسان اجرايي باشند و به آنها در ارتباط با تغييراتي كه قرار است در مورد محصول داده شود، آموزش دهد، عليرغم اين همه مشكلات، اينگونه شركتها در تحويل كالاهايي كه مشتريان در جستجوي آن هستند از رقبايشان كه در چارچوب توليد انبوه توليد ميكنند، تواناترند و موفقتر عمل ميكنند و اين برقوت قلبي و اراده و اعتمادبهنفس مديران ميافزايد. علاوهبر اينها توليد انعطافپذير مستلزم شركت گسترده و مشاركت كليه كاركنان است. مديران بايد فضايي را ايجاد كنند تا كاركنان ترغيب و تشويق به مشاركت گردند.
منابع و مأخذ
ايرانزاده - سليمان «مديريت در آينده» تبريز، ناشر گلباد، چاپ اول 1378.
ايرانزاده - سليمان «مديريت فرهنگ سازمان» تبريز، ناشر مولف، چاپ اول 1377.،
دراكر - پيتر «چالشهاي مديريت در سده 21» ترجمه محمود طلوع، ناشر رسا، چاپ اول 1378.
گيتس - بيل «راه آينده» ترجمه محمدعلي آسوده، انتشارات ستارگان چاپ اول سال 1376.
ايرانزاده - سليمان «استراتژيهاي جديد توليد» تدبير شماره 57.
ايرانزاده - سليمان «مديريت كيفيت فراگير و مهندسي مجدد، استراتژي تركيب» تدبير، شماره 91.
References
Curran, J. and Blackburn, R. (1994), Business planning and Local Economic, London, Paul Chapman. p 160-171.
Deakins, D. & Freel, M. (2003), Entrepreneurship and Business planning, London, McGraw Hill. pp 309-330
Fegh-hi farahmand, Nasser (2002), Active management of organization, Tabriz Iran, Forouzesh. p 115
Fegh-hi Farahmand, Nasser (2003), Permanent Management of Organization, Tabriz Iran, Frouzesh. pp 141-281.
Fegh-hi farahmand, Nasser (2004), Technology Management of Organization, Tabriz Iran, Frouzesh. pp 241-460
Fegh-hi farahmand, Nasser (2005), Strategic Management of Organization, Tabriz Iran, Frouzesh. pp 150-458.
Goleman, D., Boyatzis, R. & McKee, A. (2002), The New Leaders, London, Little, Brown. Pp 180-185.
Kuratko D F and Hodgetts R M (2004), Entrepreneurship, Practice Mason, Ohio, Thomson South Western. pp 58-68
Mason, C and Stark, M. (2004), What do investors look for Business Plan, International small Business Journal, 22. p
205.
Nayak, A and Greenfield, S. (1994), The Use Of Management Accounting Information, Finance and the BIO,
London, Rutledge. pp 42-492.
North, J., Blackburn, R and Curran, J. (1997), Reaching small Business and Enterprising Futures, London, Paul
Chapman. p 187
Stacey, R. D. (2000), Strategic Management and Organisational Dynamics, Prentice Hall. p 174
Steele, R. S. (1977), Power motivation, activation and inspirational speeches. Journal of Personality, 45. pp 61-97
Stutely, R. (2002), The Definitive Business Plan, London, Financial Times, Prentice Hall. p 69
Westhead, P. and Storey, D. (1996), Management and BP Performance: Why is the Link So Weak? International
small Business Journal, 14. pp 87-197.